تولد یکسالگی
از اونجایی که شما تو یکسالگی مسلما آمادگی نداشتی که واسه تولدت همکاری کنی من و بابا رضا تصمیم گرفتیم تا وقتی شما به سنی نرسیدی که از تولدت لذت ببری تولد مفصل برات نگیریم که نتیجه اش فقط خستگی و کلافگی شما بشه!
واسه همین دو تا تولد کوچولو خونه دوتا مامان بزرگا گرفتیم!
اینجا از فشفشه ترسیدی و پریدی بغل بابا رضا!
حمله به کیک!
بخور خوشمزه است!
راست گفتین هاااااااااا خوشم اومد!
سوار بر کادویه مامان بزرگ
خیلی دوستش داشتی!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی